بهتر است كشكتون را بسابيد
«زبان دراز»
هفته نامه آیینه یزد

چقدر خوش به حالت ميشه اگر رو مبل راحتي تو خانه سه طبقه (خانه‌اي كه حياط هشتصدمتري پر از درخت و صيفي‌جات و داربندهاي انگور داره) بنشيني!

تازه خيالت راحت است كه بچه‌هات هم در طبقات بالا مي‌نشينن و سرپناه دارند اين در حاليكه عابر بانكت هم از پس انداز و مازاد سرريز يارانه‌هاي نقدي پر شده و مي‌بيني كه هر ماه البته (هفته دومش) بر آن پولهات افزوده شده. به به! چه صفايي!

سود سهام عدالت را كه هيچ، ‌بچه يك ميليوني هم داشته باشي، ‌اون پول نفت سر سفره هم به آن اضافه كني.«چه خوش مي‌گذره» «مُرديم از خوشي»

راستي فهميدي قرار شده بود براي هر خانواده «يك گاو هم اضافه كنند» اون‌هم با همسايه هامان شريك مي‌شويم گاوداري مي‌زنيم شير و ماست تازه با نان داغ و انگور با آبياري قطره‌اي! چه ميشه! خيلي خوش به حالم ميشه !

اين‌ها زمزمه‌هاي بابام در تنهايي خودش بود دو سه روزه دوباره افسرده حاله!

الهي بميرم!«دوباره پدرم رفته تو فاز اخبار» دوباره مثل اينكه «روزنامه‌ها» و «مواعيد مطروحه» را خوانده! دارد سفره را بو مي‌كنه، ببيند بوي نفت مي‌ده يا نه؟

او در روياهاي بلند پروازانه‌اش صاحب هزار متر زمين رايگان است ولي نمي‌دونه يك متر زمين كه براي دفن كردنش لازم است 35% گران تر شده نرخ جديد آب و سدر و كافور هنوز اعلام نشده گويا در كميسيون‌هاي شوراي شهر جديداً قراره بحثش مطرح شود تازه رييس گورستان مي‌گويد ظرفيت تكميل است، متقاضيان موت عجله كنند!‌به شن‌زار رسيديم! هر كه بيرون بماند مانده مسووليتش به عهده خودش! رو دست بچه‌ها نمانيد.

خونه سه طبقه پيش كشتان وام مسكن را تو پيچ و خم نيندازيد وعده گاو مي‌دهند در حاليكه يارانه شيرش را هم برداشته‌اند!!

راستي خوانندگان محترم خوش خيالي‌هاي بابام مرا ياد آن قصه مرد خوش خيال و كنار دريا و سطل ماست انداخت كه مي‌خواست دوغ درست كند و به همه دنيا دوغ بده! بعد كه ديد امكان ندارد! پيش خود مي‌گفت اگه بشه چه ميشه!

راستي مردم دوغ هم گران شده! پس كشكتون را بسابيد.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا